چه کسی می داند؟
جاده ها ما را به کجا می برند
تنها یک احمق می تواند بگوید

 هنوز دست و دلم می لرزند
برای پناهی
گریزگاهی
و خنکای مرهمی

آهای عشق...
چهره ات به هیچ رنگی پیدا نیست


.....

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سمانه ****** شمیم عشق چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:57 ق.ظ http://shamimeeshgh.blogfa.com

قطعه ی زیبایی بود. غم خاصی داشت...
یا علی

سمفونی شعله ها چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ق.ظ http://symphony-sholeha.blogsky.com

شیرین ترین حس عشقه و سو استفاده - خیانت به عشق تلخترین حس!

کودکانه ... چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ب.ظ http://www.koodakaneh.blogfa.com/

چه زود با عشقت به هم زدی ؛ پست قبلی که کلی لاو ترکوندی واسش ...

KoUrOsH چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:17 ب.ظ http://hasratparvaz.blogsky.com/

shere ghashngi bood!

MerC ke be a3moon man ham sari zadi!

mowafagh bashi

محمد درویش - مهار بیابان زایی پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ http://darvish100.blogfa.com

نه! باهات موافق نیستم!! به قول خودت:
همین که تو نگاه می کنی

و من نگاه می کنم

تا ببینیم کدامیک از ما نگاه می کند٬

خود ِ خود ِ عشق است...

پس چهره عشق هنوز هم به رنگی ترین شکل ممکن می تواند پدیدار و ماندگار باشد و بماند.
ممنون از همراهی ات با محیط بانان گمنام این دیار.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد