۱. 

...
میگم نمیخوام آدم باشم ...ازآدما دل خوشی ندارم ...
میگه مهم نیست که آدم باشه یا خر باشی یا خدا باشی ...
مهم اینه که به تکرار تن ندی ...

 

۲.

"چه راز آمیز است دیار اشک ..."

 

۳.

از بچگی،از دیوار بدم میومد.
همیشه ناراحتیامو سر دیوارا خالی می کردم.
وقتی خونه مادر بزرگم بودم و دلم واسه مامانم تنگ میشد،
گریه می کردم و می کوبیدم تو دیوارا!
فکر می کردم مامانم پشت این دیوارا وایساده!
حالا،
با اینکه 19 20 سال از اون موقع ها می گذره،
بازم دیوارا برام همون حکم رو دارن.
با این تفاوت که الان اونایی که دوسشون دارم،میسازنشون!

 

۴.

شما جدی نگیر!!

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد