همه رویاهایم روی دستم مانده اند و
خاک می خورند!
چقدر مانده؟؟

 

 

 

 

- یه چیزی کشفیدم!
+ چی؟
- فکر کنم نژاد اصلیه انسان (همون آدم) قزوینی بوده!
+  :-&   !!!!!

 


پ.ن 1:بدون شرح!
پ.ن 2:طفلی شیطون!
پ.ن 2:دست خودم نیست.جدیدآ همش تو کارای خداهه فوضولی می کنم!

 

 

 

۱. 

...
میگم نمیخوام آدم باشم ...ازآدما دل خوشی ندارم ...
میگه مهم نیست که آدم باشه یا خر باشی یا خدا باشی ...
مهم اینه که به تکرار تن ندی ...

 

۲.

"چه راز آمیز است دیار اشک ..."

 

۳.

از بچگی،از دیوار بدم میومد.
همیشه ناراحتیامو سر دیوارا خالی می کردم.
وقتی خونه مادر بزرگم بودم و دلم واسه مامانم تنگ میشد،
گریه می کردم و می کوبیدم تو دیوارا!
فکر می کردم مامانم پشت این دیوارا وایساده!
حالا،
با اینکه 19 20 سال از اون موقع ها می گذره،
بازم دیوارا برام همون حکم رو دارن.
با این تفاوت که الان اونایی که دوسشون دارم،میسازنشون!

 

۴.

شما جدی نگیر!!

 

 

 

 

 

همیشه همینطور آرام شکسته ام
همیشه همینطور آرام
همیشه همینطور
همیشه
...

 

 

 

 

سال ِ 1
سال ِ 2
سال ِ 3
سال ِ 4
سال ِ 5
.
.
.
همه ی امیدم به ∞ ِ!

 

 

 

 

-فیلیزپی ، می دونی چقد دوست دارم؟؟
+چه قد؟
-قد تموم ِ دزدای ِ این بازیه!
+!!!!!

 

 

 

 

 

پاتو از رو رویاهام بردار   P:<

 

 

 

 

این که در من هر شب خیال می بافد،
روح سرگردان مردیست،
که شبی در خیالش مرا آفرید...

 

 

پ.ن:پت جون شونصد و شصت تادتا مرسی.
خیلی...

 

 

 

 

دربدری ام درد می کند .
فکر می کنم
باید تا دیر نشده ،
آهی بکشم!
...