-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مهرماه سال 1385 22:10
از صبح ،اون بسته اسمارتیزی رو که گرفتی ، گرفتم دستم و همون جوری که گفتی،دارم یکی یکی می خورم! بعد هی یاد خاطره های بچگیم میوفتم، هی دلم می گیره! دیگه اسمارتیز دوس ندارم!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 مهرماه سال 1385 23:07
کلاغی بر بام، بازی خاموش ابرها را با باد در نگاه تیره ی براقش می شکند... دیگر به تاریخ ها و ساعت ها اعتماد ندارم شب و روز دیوانه اند، و من قرن هاست تو را گم کرده ام، توی شلوغی های خیابان... کسی به یاد ندارد شبح مرتعشی را که نمی خواست حرف بزند... شیطان نعره می زند! نگاه کن، آسمان پرنده هایش را به رگباری سرد می کشد... و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 31 شهریورماه سال 1385 22:58
همه رویاهایم روی دستم مانده اند و خاک می خورند! چقدر مانده؟؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1385 22:35
- یه چیزی کشفیدم! + چی؟ - فکر کنم نژاد اصلیه انسان (همون آدم) قزوینی بوده! + :-& !!!!! پ.ن 1:بدون شرح! پ.ن 2:طفلی شیطون! پ.ن 2:دست خودم نیست.جدیدآ همش تو کارای خداهه فوضولی می کنم!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1385 03:13
۱. ... میگم نمیخوام آدم باشم ...ازآدما دل خوشی ندارم ... میگه مهم نیست که آدم باشه یا خر باشی یا خدا باشی ... مهم اینه که به تکرار تن ندی ... ۲. "چه راز آمیز است دیار اشک ..." ۳. از بچگی،از دیوار بدم میومد. همیشه ناراحتیامو سر دیوارا خالی می کردم. وقتی خونه مادر بزرگم بودم و دلم واسه مامانم تنگ میشد، گریه می کردم و می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 شهریورماه سال 1385 02:25
همیشه همینطور آرام شکسته ام همیشه همینطور آرام همیشه همینطور همیشه ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1385 23:54
سال ِ 1 سال ِ 2 سال ِ 3 سال ِ 4 سال ِ 5 . . . همه ی امیدم به ∞ ِ!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 شهریورماه سال 1385 00:57
-فیلیزپی ، می دونی چقد دوست دارم؟؟ +چه قد؟ -قد تموم ِ دزدای ِ این بازیه! +!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1385 02:35
پاتو از رو رویاهام بردار P:<
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1385 22:09
این که در من هر شب خیال می بافد، روح سرگردان مردیست، که شبی در خیالش مرا آفرید... پ.ن:پت جون شونصد و شصت تادتا مرسی. خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1385 17:44
دربدری ام درد می کند . فکر می کنم باید تا دیر نشده ، آهی بکشم! ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1385 00:52
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 مردادماه سال 1385 02:39
در دیاری که دل مردمش از شک به هم لبریز است، در دیاری که گل زینتی اش خشخاش است، پونه بودن سخت است!.. در دیاری که همه دزد و دغل باز و ریاکار و کثیفند، همه بی همه چیزند، همه ابلیس اند، آن که از عشق سخن می گوید، بوف نفرین شده ای، بدبخت است! سخت است! سخت است....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 مردادماه سال 1385 02:19
راستی! لطفا روی روح ِ اینجانب، تُف نکنید! با تشکر!! ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 مردادماه سال 1385 02:13
چیزه! منم می خوام بالا بیارم...! پ.ن:برو کنار رنگی نشی!! پ.ن:مطمئنم! پ.ن:...و خیلی چیزای دیگه،که به هیچ کس مربوط نیست!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 00:40
دلم تنگ آدمکیست ، که دغدغه اش این باشد، که در اخترکی دوووور، بره ای ، گل سرخی را چریده یا نه؟! ....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مردادماه سال 1385 19:28
خوش به حال ِ سیب زمینیا!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مردادماه سال 1385 01:48
سکوت را خرده می گیرند، و کلام را به درگاه واهی ِ وهم ِ موروثیشان، -تسبیح کنان- خنجر بر گلو می نهند. در روشنایی روز، انسانیت، این تنها مطاع ِ انسان بودن، به گونه ی خیس ِ کودکی می فروشند، و شباهنگام، سر به خاک می سایند ... تنها تو می دانی، زجر دانستن را، آنگاه که گفتن را هوده ای در میان نیست. و درد نگفتن را، به گاه ِ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 22:02
زمین چقدر کوچک است و زمان چه دهشتناک می گذرد نه سلامی برای دیدن نه آغوشی برای گشودن نه مهری برای دوست داشتن نه دستی گاه خداحافظ تکان دادن نه شانه ای برای سرگذاشتن و گریستن حتی٬ نه نفرینی برای مردن دیریست غمگینم... پ.ن 1: ... ومن همیشه دیر می فهمیدم! پ.ن 2: پستی ِ آدما چطوری سنجیده می شه؟؟؟ پ.ن 3: هیچ ربطی به اینی که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 01:37
آگهی مزایده: مقادیر متنابهی سنگ مخصوص پای لنگ، جهت کمک به انتفاضه و حزب الله لبنان موجود می باشد.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1385 01:32
چه کسی می داند؟ جاده ها ما را به کجا می برند تنها یک احمق می تواند بگوید هنوز دست و دلم می لرزند برای پناهی گریزگاهی و خنکای مرهمی آهای عشق... چهره ات به هیچ رنگی پیدا نیست .....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 تیرماه سال 1385 01:53
همین که تو نگاه می کنی و من نگاه می کنم تا ببینیم کدامیک از ما نگاه می کند٬ خود ِ خود ِ عشق است...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 02:47
پت جون، کار خوبی کردی متفلد شدی! >D:<
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 تیرماه سال 1385 17:34
وقتی می روی، در را پشت سرت ببند! باد ، گاهی اشتباه می کند..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 19:00
پیشی ِ بیا منو بخور!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 15:44
در دلم هوای چریدن است ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 تیرماه سال 1385 04:12
3روزه خداهه فیلتر شده، با cproxy هم باز نمیشه!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 23:26
- اوه! اوه! من خیلی خَرم!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 21:38
خواستم اینجا بگم. اما اینجا هم جاش نیست. بماند.... پ.ن: :((
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 00:37
- بالاخونه ی جفتمون رهن ِ کامله! + نه!٬بالا خونه ی من فروش رفته!، الآن دارم با خاطراتم حال می کنم! !!!!